ترجمه اهنگ You Never Know از BLACKPINK

 

 

جیسو:

چرا روزایی که خودمو مجبور می کنم با خوشحالی بخندم، شب تاریک تره

این منو زمین می زنه

 

لیسا:

اون کلماتی که همه به راحتی بیان می کنن بزودی شنیده می شن

به اندازه کافی شنیدم ،به اندازه کافی شنیدم
از چیزایی که من نیستم(درباره من درست نیستن)

 

رزی:

حتی با اینکه کل دنیا داره تغییر می کنه مثل اینکه من هنوز مثل قبلم

این راهی که من در اون قدم برداشتم و رویاشو داشتم درست مثل قبل ، درست مثل قبل

اون زمان که من هر روز می رقصیدم
انگار من همونجا موندم

 

جنی:

ولی تو هیچ وقت نمی دونی مگراینکه خودتو جای من بذاری
تو هیچ وقت نمی دونی که چطور بندای کفشم به هم گره خوردن(احساساتم پیچیده هستن)
برای اینکه همه چیزیو می بینن که می خوان ببینن
این آسونتره که منو قضاوت کنی تا منو باور کنی

 

جیسو:

افکار خسته ای که عمیق پنهانشون کردم
اگرچه بعضی وقتا منو عذاب می دن
هر چقدر اینکارو بکنن من می درخشم عزیزم
می دونی اونا هیچ شانسی تر برابر من ندارن

 

لیسا:

یکشنبه شب
روی تختم لم دادم
دائم توی فکر بودم، فکر می کردم شاید باید وانمود کنم
منم خیلی خودمو نمی شناسم
می ترسم که صورتی از خودمو پیدا کنم که منتظر تایید بقیست

 

جنی:

اگرچه وقتی که روشنایی نور بیشتر بشه
سایه من بلندتر می شه
وقتی که خیلی نورانی و کورکننده می شه
می تونم به پشت سرم نگاه کنم؟

 

جیسو:

حتی با اینکه کل دنیا داره تغییر می کنه مثل اینکه من هنوز مثل قبلم
این راهی که من در اون قدم برداشتم و رویاشو داشتم درست مثل قبل ، درست مثل قبل
اون زمان که من هر روز می رقصیدم
انگار من همونجا موندم

 

رزی:

ولی تو هیچ وقت نمی دونی

مگراینکه خودتو جای من بذاری

تو هیچ وقت نمی دونی که چطور بندای کفشم به هم گره خوردن(احساساتم پیچیده هستن)
برای اینکه همه چیزیو می بینن که می خوان ببینن
این آسونتره که منو قضاوت کنی تا منو باور کنی

 

جنی:

افکار خسته ای که عمیق پنهانشون کردم
اگرچه بعضی وقتا منو عذاب می دن
هر چقدر اینکارو بکنن من می درخشم عزیزم
می دونی اونا هیچ شانسی تر برابر من ندارن

 

لیسا:

نمی تونم به خودم اجازه بدم که زجر بکشم
اینو خوب می دونم
نمی‌ تونم با فقط نگاه کردن به زمین پرواز کنم
اونطرف ابرها خورشید هنوز می درخشه

 

رزی:
درون نقاشی که می کشم
حتی بخش های پاره شده
همه رو خالی می کنم تا بتونم لبخند بزنم
می خوام با منی که از دیدنش متنفر بودم روبهرو بشم

 

جنی:

به یاد می یارم
پس مشکلی نخواهم داشت
برای همین اتاق تنهایی من می تونه پر از گل های شکفته شده باشه
من همیشه منتظر می مونم

 

رزی:

ولی تو هیچ وقت نمی دونی

مگراینکه خودتو جای من بذاری

تو هیچ وقت نمی دونی که چطور بندای کفشم به هم گره خوردن(چی به من گذشته)
برای اینکه همه چیزیو می بینن که می خوان ببینن
این آسونتره که منو قضاوت کنی تا منو باور کنی

 

جیسو:

افکار خسته ای که عمیق پنهانشون کردم
اگرچه بعضی وقتا منو عذاب می دن
هر چقدر اینکارو بکنن من می درخشم عزیزم
خودت می دونی که اونا هیچ شانسی در برابر من ندارن

 

مترجم: Maryam

#NO COPY

 

تیم ترجمه FIRELIGHT